کلّه سحر از خواب ناز بلندشی سلام نگفته بشینی جلو آینه و
بعد مثل موش بیفتی ته کیف خواهربرادرت و تمام سوراخ موراخ های خونه رو بگردی که یه مداد و پاک کن پیدا کنی و
بعد اهرم بذاری زیر داداشت و به زور از خواب بلندش کنی که برسوندت و
بعد یه ساعت تو صف تحویل موبایل و کیف وایسی و
بعد نیم ساعت به شماره ها و عکسهای چسبونده شده روی دسته صندلی که شبیه به قورباغه پرس شده است نگاه کنی و صندلی ت رو پیدا کنی و
بعد بشینی و ده، بیست،سی، چهل کنی و سیصدتا مربع کوچیک رو پر کنی،
بــــعد بیان یه کیک بندازن جلوت!
آقا من به آزمون ارشد معترضم، من واسه کیک،آبمیوه رفته بودم،توجه کنید: "کیک + آبمیوه" ولی فقط کیک دادن، اصلاً شکست عشقی خوردم! توی این مملکت واسه یه کیک باید چهل هزارتومن بدی ،فردا هم یه رشته دیگه امتحان دارم ، اگه فردا هم برم میشه دو تا کیکِ بیست هزارتومنی :) بعد بگین پشه ها خون تو شیشه میکنن!
از همه بدتر اینکه بعد از آزمون قرار باشه بری اداره تا ساعت 8 شب اضافه کار،اون هم چه اضافه کاری! یعنی پدرم دراومد،الان که دارم اینو مینویسم از شدت خستگی نصفم خوابه!

پ.ن : من روی دفترچه م چشم ابرو میکشیدم، نفر جلویی م آدمک میکشید، سمت چپی کلاً دفترچه رو جوید!